ماده و صورت - ماده و صورت قیاس
در کتاب تحریر منطق اقسام قیاس به لحاظ صورت و ماده را بیان نمایید
قياس اقترانى گاهى از چند حمليه تشكيل مىشود، كه در اين صورت «قياس اقترانى حملى» ناميده مىشود؛ و گاهى از چند شرطيه، و يا يك شرطيه و يك حمليه تشكيل مىشود، كه در اين صورت، «قياس اقترانى شرطى» ناميده مىشود؛ مانند قياسى كه در زير آمده است:.
آرى، اجزاى ذاتى اين قضيه، يعنى «كسى كه شراب مىنوشد» و «شهادتش ردّ مىشود» ، در مقدمات وجود دارند، و هركدام در يك مقدمه آمده است؛ و بدين لحاظ مىتوان گفت: نتيجه بالقوه در مقدمات ذكر شده است.
قياس به لحاظ صورت و هيأت تأليف آن به دو دسته اقترانى و استثنايى تقسيم مىشود، كه در يكى در ضمن مقدمات به نتيجه يا نقيض آن تصريح مىشود، و در ديگرى تصريح نمىشود. ماده قياس، گاهى مقدمات يقينى است، و گاهى ظنى است؛ و گاهى از مسلّمات، يا مشهورات، يا وهميات يا مخيلات يا انواع ديگر قضيه، كه در جاى خود بيان خواهد شد، مىباشد.
تصور و تصديق
منشأ خطاى انديشه، نبودِ يکى از دو شرط فوق است، زيرا تفکر در عالم ذهن مانند يک ساختمان است؛ يک ساختمان وقتى کامل است که هم مصالح و مواد تشکيل دهنده آن بىعيب باشد و هم معمارى آن بر اساس اصول صحيح ساختمانى باشد. منطق مشتق از ماده «نطق» است؛ نطقى که حقيقتاً به معناى تکلّم است و به طور مجازی بر منشأ آن، يعنى تفکر و تعقل، اطلاق مىشود و اتفاقاً مراد از نطق در اين علم، همين معناى مجازى، يعنى انديشه و نطق باطنى است. آن بخشى از منطق که متکفّل خطاسنجى در قلمرو صورت فکر ـ چه در عرصه تعريف و چه در محدوده استدلال ـ است، منطق صورى و آن بخش از منطق که عهدهدار سنجش خطا در ماده فکر است، منطق مادى ناميده مىشود.
اينکه اين علم را منطق ناميدهاند، يا از باب مبالغه است ـ در صورتى که آن را مصدر ميمى بدانيم ـ بدین معنا که اين دانش به اندازهاى در رشد نطق و تفکر انسان نقش دارد که گويا خودِ آن است. منطق صورى در بخش تصورات پس از طرح مطالب مقدماتى، از تعريف و اقسام و شرايط آن و در بخش تصديقات نيز از استدلال و اقسام و شرايط آن سخن میگوید. منطق مادى نيز امروزه به نامهاى منطق عملى (اعمالى)، منطق اختصاصى، متدلوژى علوم (شناخت روشهاى علوم) و فلسفه علمى نیز خوانده مىشود. حال که پذيرفتيم که منطق عهدهدار خطاسنجى انديشه است، بنا بر این بايد بتواند قواعد عام انديشه در هر دو نوع از خطا را هم بيان کند.
" اين استدلال اگرچه از نظر شکل و صورت صحيح است، اما از نظر مادّه و مصالح فاسد است، زيرا آن جا که مىگوييم «هر انسانى ستمگر است». و يا بدين جهت است که علم منطق جايگاه ظهور و بروز نطق و انديشه انسان است، البته در صورتى که آن را اسم مکان تلقى کنيم. منطق صورى به نامهاى منطق نظرى، منطق کلاسيک، منطق عمومى، منطق ارسطويى و منطق قديم نيز نامگذاری شده است. » مادّه و مصالح استدلال صحيح است، ولى صورت و نظام آن نادرست است و همين امر موجب غلط بودن نتيجه خواهد بود. با نبود يکى از اين دو شرط نمىتوان بدان ساختمان اطمينان کرد، مثلاً اگر گفتيم که "سقراط انسان است. حال بايد دانست که مباحث منطق صورى و مادى را مىتوان به دو بخش تصورات و تصديقات تقسيم کرد.
منطق قياسي به مثابه پارادايم نظريه شناخت در نظام فلسفي ملاصدرا و دکارت
نشانی: تهران، بزرگراه اشرفی اصفهانی، نرسیده به پل بزرگراه شهید همت، خیابان شهید قموشی، خیابان بهار، نبش کوچه چهارم، پلاک 1. منطق قیاسی به مثابه پارادایم نظریه شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت. منطق قیاسی به مثابه پارادایم نظریه شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت. منطق قیاسی به مثابه پارادایم نظریه شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت.
عنوان فارسي: شرايط مقدمات برهان در ترازوي تحليل (عنوان عربي: شرائط مقدمات البرهان في ميزان التحليل)
نشانی: تهران، بزرگراه اشرفی اصفهانی، نرسیده به پل بزرگراه شهید همت، خیابان شهید قموشی، خیابان بهار، نبش کوچه چهارم، پلاک 1. عنوان فارسی: شرایط مقدمات برهان در ترازوی تحلیل (عنوان عربی: شرائط مقدمات البرهان فی میزان التحلیل). عنوان فارسی: شرایط مقدمات برهان در ترازوی تحلیل (عنوان عربی: شرائط مقدمات البرهان فی میزان التحلیل). عنوان فارسی: شرایط مقدمات برهان در ترازوی تحلیل (عنوان عربی: شرائط مقدمات البرهان فی میزان التحلیل).
بيان صناعات خمس/ منطق/ شرح منظومه
آنكه تصدیق ظنی افاده كند ماده برای خطابه می شود و آنكه تصدیق جزمی افاده می كند یا در آن شهرت و تسلّم است « یعنی جزء مسلمات و مشهورات گرفته می شود » در اینصورت ماده برای خطابه و جدل می شود یا حق حساب می شود در صورتی كه حق حساب می شود یا واقعا حق است یا واقعا حق نیست اگر واقعا حق باشد برهان می باشد و اگر واقعا حق نباشد سفسطه می شود. جواب: بنده ـ استاد ـ اشاره كردم مقدمه ای كه هر دو شأن و هر دو وصف را دارد یعنی مثلا، هم یقینی است و هم مشهور است قیاسی كه از این تشكیل می شود، هم می تواند برهان باشد هم می تواند جدل باشد ولی ما به چه عنوان استفاده كردیم؟ در اینصورت متفاوت می شود.
این 5 تا باید تبیین شوند و در تبیین كردنش گاهی جدا جدا تبیین می شوند و هیچ ارتباطی به هم داده نمی شوند مثلا گفته می شود قیاس برهانی از یقینیات تشكیل می شود و قیاس شعری از تخیّلیّات تشكیل می شود و قیاس سفسطی از وهمیات و مشبهات تشكیل می شود. به عبارت دیگر شاكله ی منطقِ ما، منطق صوری است ولی چون هر صورتی همراه ماده است گاهی از اوقات درباره ماده هم بحث می شود اگر ماده دخالت كند « جاهایی وجود دارد كه ماده دخالت نمی كند مثلا در قضیه حملیه، لازم نیست ماده، این باشد یا آن باشد. ترجمه: و اگر این تصدیق، تصدیق جزمی باشد در اینصورت اگر كنار جزم، تسلّم هم اعتبار شود و حق اعتبار نشود « چون اگر حق اعتبار شود این قیاس، برهان خواهد شد » یا عامه ی مردم به آن اعتراف كنند « كه این همان مشهوره است.
اگر تسلّم را اعتبار كنید این قیاس، قیاس جدلی می شود و اگر حق را اعتبار كنید و واقعا هم حق باشد این قیاس، قیاس برهانی می شود و اگر حق را اعتبار كنید و واقعا حق نباشد این قیاس، قیاس سفسطی و مغالطی می شود. اگر تسلّم را اعتبار كنید این قیاس، قیاس جدلی می شود و اگر حق را اعتبار كنید و واقعا هم حق باشد این قیاس، قیاس برهانی می شود و اگر حق را اعتبار كنید و واقعا حق نباشد این قیاس، قیاس سفسطی و مغالطی می شود. شعر در ادبیات ما به معنای نظم است كه در مقابل نثر قرار می گیرد قیاس شعری اگر قیاسی باشد كه از نظر ادبیات هم شعر است تاثیرش بیشتر است اگر به صورت نثر باشد باز هم تاثیرگذار است ولو تاثیرش زیاد نیست.